زیبایی فرش ایرانی یکی از عواملی است که باعث ماندگاری آن در جهان هنر شده است. شناخت بنیان چنین زیباییهایی ارزیابی از فرش را هموار کرده و برای این ارزیابی معیار های مناسبی به دست می دهد همچنین شناخت و به کارگیری عوامل تأثیر گذار بر مرغوبیت و زیبایی فرش ایرانی به جاودانگی آن کمک خواهد کرد. از این رو لازم است مجموعة عناصر و عواملی را که باعث زیبایی فرش ایران می شود، شناخت و برحسب اولویت ، طبقه بندی تعریف و معرفی کرد. سؤال اصلی این است که آیا فرش دستباف ایران مبانی زیبایی شناسی دارد و این مبانی چگونه تبیین و تعریف می شود.
افلاطون در تعریف زیبایی در رساله مهمان میگوید” زیبایی اتحاد میان دو متضاد است. زیبایی همیشه هسته بزرگ و کوچک نمی شود، ابدی است، در مقایسه با چیزی دیگر، زشت نمی گردد. انسان وقتی به زیبایی دست می یابد، آن را معاوضه نمی کند.
در این نگرش انسان زیبا آفرین، حقیقت زیبایی خداوند را به تصویر می کشده چنین هنری از این روی که با حقیقتی جاودانه در ارتباط است جلبه ملکوتی مییابد و با معارف باطنی و حکمت مرتبط می شود؛ منشاء آن فراتر از انسان بوده و از طریق هنر و شیوه های آفرینش آن، انکشاف حقیقت صورت می پذیرد. با این دیدگاه، نه تنها اثر هنری بلکه شخصیت هنرمند، واجد ارزش و معنا میگردد؛ چون هنرمند با کسب معرفت الهي، عالمی فراتر و ژرف تر از عالم ماده را دریافت کرده و زبان او به فضایل معنوی آراسته می شود. این همان اصل “قیاس معکوس” است. در این گونه تعریف از زیبایی، هنر آمیزه ای از صورت و معناست. این جهان پر از معناست و روح یک اثر هنری در واقع معنایی است که اثر در آن بیان شده و به میزانی از معنا که در اثر گنجانده شده، بستگی دارد.
زیبایی در فرش ایران
برای بررسی عوامل زیبایی در فرش پس از جمع و دسته بندی کردن و در نظر آوردن تمامی موارد مربوط، نوعي تقسیم بندی کلی را ملاک قرار می دهیم. این عوامل دو دسته باطنی و ظاهری تقدیم می شونده مراد آن است که عوامل باطنی را منسوب به حالات روحی، است که عوامل باطنی را منسوب به حالات روحی، معنوی و دریافتهای درونی هنرمند نمرده و آنها را در بطن هنر نهفته بدانیم این عوامل بیمار خصو صیات روانشناختی، جامعه شناختی و رویکردهای مذهبی و دینی هنرمند را در بر می گیرد. برای این بررسی لازم است بدانیم در طول زمان، فرشبافی تحت تأثیر چه عواملی قرار گرفته و تغییر کرده است و این عوامل چگونه بر ویژگیهای کیفی فرش که به گونه ای با زیبایی آن مرتبط. است تاثیر گذاشته اند. آیا دین ،سیاست، اقتصاد صنایع بیگانگان و دیگر کشورها بر فرش ایرانی تأثیر گذاشته اند یا خیر ؟
زیبایی طرح و نقش
طرح و نقش از اصلی ترین عوامل در زیباییهای فرش و ایران است و ویژگیهایی دارد که رعایت و کاربرد آنها در طراحی باعث ظهور تصویری زیبا در ذهن مخاطب می شود. این عوامل مهم در متن و هم در حاشیه فرش وجود دارد به گونه ای که می توانیم روابط حاکم بر عناصر اصلی طراحی را در دو قسمت متن و حاشیه فرش در نظر بگیریم. در اینجا به اجمال به ذکر بعضی قواعد موجود طراحی حاشیه فرش می پردازیم.
کمیت عناصر کیفیت عناصر و اندازه نقوش، از جمله اصولی هستند که در طراحی حاشیه استفاده می شوند. استفاده از این عناصر در طراحی حاشیه باعث برجسته تر شدن طرح متن با حاشیه نسبت به همدیگر و یا در هماهنگی با یکدیگر می شود؛ به عبارت دیگر طراح با مهارت خویش برای بیان زیبایی در نقش فرش می تواند از هر یک از مؤلفه های مذکور به گرنه ای خاص اشاره به کلاله در پیج استفاده نماید.
در مبحث کمیت عناصر استفاده از یک شکل و تکرار آن و یا شکلهای متفاوت و بیشتر باعث می شود تا طراح با شیوه خلوت و جلوت به پر کردن فضای حاشیه بپردازد.
به عبارت دیگر، در این ویژگی، طریقه پوشانندگی فضای حاشیه به وسيلة نقشمایه مورد نظر انجام می شود تا فرش است که در نگاه دقیق تر و دوم دیده می شود و متوجه شویم که تراکم، تمرکز و یا نقشمایه های منفرد چگونه به زیبایی حاشیه فرش و هماهنگی میان اجزای طراحی متن و حاشیه کمک کرده است.
در بحث کیفیت عناصر جستجو می کنیم که طراح، نقش حاشیه را از نقمر متن گرفته و با حاشیه را مستقل از متن به صورت مجزا نقش کرده است؛ یعنی نوع نقشمایه ها متفاوت از نقشمایه های متن فرش است.
در بحث اندازه نقرش حاشیه فرش در حالتهای متفاوتی که بستگی به طرح متن و انتخاب طراح دارد، نقوش حاشیه به نسبت نقرش متن ابعاد کوچکتر بزرگتر یا هم اندازه با نقرش متن پیدا می کنند.
وقتی زیبایی در فرش پدیدار می گردد که عوامل حاشیه متن در ارتباطی بینابین یکدیگر را حمایت کننده حاشیه کار بست طرح را انجام می دهد و قالبی برای تجمع عناصر پراکنده و تمرکز بصری است. چنانکه می دانیم حاشیه مانند سطحی بسته عمل می کند و سطح بسته پایدار تر از سطح باز و بی حد و مرز است. بدیهی است که عامل یاد شده تنها عوامل موجود و به کار رفته در طراحی حاشیه فرش نبوده و ممکن است موارد دیگری هر یک بر حسب شناخت و تحقیقات محققی بدان اضافه گردد. یافتن این عوامل ما را در دستیابی به اصول و مبانی زیبایی علمی فرش موفق می سازد.
در طراحی متن و یا زمینه فرش نیز نکات قابل توجهی و وجود دارد که رعایت و به کارگیری آنها بر زیبایی فرش می افزاید: از جمله اینکه طراح با استفاده از قرانین رياضي و يا قواعد تعادل، توازن و تناسب سعی می کند تا ترکیب بندی بصری طرح ، واسطه ابلاغ زیبایهای آن گردد. استفاده از قوانین خاص هندسه و ریاضیات را که با در نظر داشتن اولین زیباییهای بصری یعنی نسبت و تعادل صورت گرفته است در مثال ذیل میتوان به یاد آورد.
زیبایی رنگ
بعد از طرح و نقش، رنگ از مؤثرترین عوامل زیبایی فرش ایران است. استفاده از رنگزاهای طبیعی و گیاهی فرش ایران است. استفاده از رنگزاهای طبیعی و گیاهی در قدیم موجب مرغوبیت فرش می شد. با این شیوه رنگرزی مواد اولیه در مقابل نور خورشید و شست و شو ثبات داشته و ملایمت و درخشندگی آنها بر کیفیت فرش می افزود. ولی سختی و مشقت بسیار این شیوه رنگرزی و وقت گیر بودن آن و گرانی برخی رنگزاها، به تدریج باعث رونق بازار رنگرزی شیمیایی گردید. همین امر یعنی اسلوب و طریقه رنگرزی گیاهی یا شیمیایی، عاملی تاثیر گذار بر زیبایی فرش است ولی برای بررسی زیباییهای رنگ در فرش ایران عوامل مربوط به جغرافیای بافت و رعایت اصول و مبانی رنگ در فرش نیز از جمله مولفه های مهم است.
کاربرد رنگ در فرش در هر منطقه جغرافیایی ایران ویژگیهایی خاص دارد. از همین روی فرش اصفهان و نائین از فرش میستان یا تبریز با فارسی تمیز داده می شود چون رنگ نیز علاوه بر طرح و نقص، به فرش هریتی ویژه منطقه جغرافیایی آن می دهند.
در فرش اصفهان از حداقل دوازده تا حداکثر می رنگ در فرش نائین حداقل شانزده رنگ استفاده می شود. این در حالی است که در فرش تبریز تا هشتاد رنگ و در فرشهای تابلویی تا منحصد رنگ کاربرد دارد. در اکثر رنگهای فرش اصفهان رنگهای سرد به نسبت رنگهای گرم کاربرد بیشتری دارد و فامهای گوناگون رنگی مورد استفاده در فرشهای مناطق مختلف ایران شناخته شده هستند و دقت در نحوه همنشینی رنگها در کنار یکدیگر، ملایمت طیفهای رنگی و چگونگی تقسیم طرح رنگی با در نظر داشتن مبادله میان تراکمهای رنگی، بر زیبایی فرش خواهد افزود چرا که توجه به این موارد به ایجاد وحدت و انسجام رنگ در کل اثر منجر شده و با تمرکز بصری بر اثر پراکندگی عناصر نقش و رنگ از همدیگر دور می شود. با دقت بر تعدادی از فرشهای مرغوب و زیبا می توانیم تأثیر استفاده از اصول و مبانی رنگ را در فرش تشخیص دهیم. نوع رنگ در چه اشباع و درخشندگی آن و استفاده از تضادهای مختلف رنگی که ناشی از شناخت گامهای متفاوت آن است هر یک مباحث مربوط به مبانی علمی رنگ را متذکر می شوند که قابل انطباق با رنگرزی نقوش و طرح فرش است؛ مثلاً تأثیر روانی و احساسی رنگ قرمز و زرد موجد حالت بسط و گسترش در وجود آدمی است و رنگ آبی موجد حالت انقباض و سکون حتی جای رنگ، جهت رنگی در تصویر، وسعت مطرح رنگی و روابط تضاد رنگها با یکدیگر، از ارزشهای بیانی رنگ در ترکیب بندی برخورد او است. بدیهی است که با علم و شناخت مبانی رنگه طرح و نقش فرش با کیفیت بهتری رنگ آمیزی شده و انتظار و می رود که با افزودن کیفیت اثر هنری، زیبایی آن نیز افزون شود.
زیبایی ابعاد
ابعاد و اندازه فرش از دو حیث بر زیبایی آن می افزاید:
در صورتی که متناسب با نوع کاربری فرش باشد – در صورتی که نوع نقش و طرح انتخابی در تناسب با ابعاد در نظر گرفته برای بافت فرش توسط طراح باشد.
به همین دلیل است که طرحهایی نظیر گلدانی و محرابی در ابعاد قالیچه و طرحهایی نظیر خشتی و باغی در ابعاد قالی بافته می شوند. در باب زیباییهای معنوی فرش که تحت عنوان تأثیر عوامل باطنی از آن یاد کردیم هم، شاخصهای گوناگونی بر زیبایی فرش تاثیر می گذارند؛ نظیر نیت و صدق هنری هنرمند شهود، تخیل و الهام، حتی باورها و انگاره های مذهبی و دینی. و این بعد معنوی مستتر در روح فرش ایرانی است که تعادل میان صورت و معنا در هنرهای ایران را آشکار می سازد. بیانگری رازهای خاموش و مکنون پنهان در زیباییهای ظاهر، بر عمق زیبایهای باطن اثر هنری خواهد افزود و رمز ماندگاری آن را جاودانه به خواهد ساخت
در عوامل مرتبط با ادراک زیبایی در فرش ایرانی، ممکن است برداشت کنیم که این نوع قضاوت بیشتر از آنکه عقلی باشد، مبتنی بر احساس است؛ یعنی ماده قضاوت در تخیل تصور و ذوق انساني قرار دارد. ولی با همین بررسی مجمل قصد بر این بود که تعادل میان صورت و معنا و یا به عبارتی دیگر ذهن و حس بر ما شناخته شده و قبول داریم که شاکله ذوق را نمی تران بر مبنای داده های عینی برای قضاوت، قانونمند ساخت ولی میتوان بنیانهای عقلی را برای قضاوت قانونمند حسن و ذوق استوار داشت. بر همین اصل فرش دستباف ایرانی دارای اصول قدرتمند و مستحكمي است که زیباییها بر پایه آن شکل گرفته اند و چنانکه مبانی زیباییها، کشف و تبیین شوند درمی یابیم که چگونه آنها با ارزشهای هنری و فرهنگی کثیر زمان پیوستگی و ارتباط دارند و برگی دیگر بر هویت ملی ایرانیان در جهان اضافه خواهند کرد.